ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
آن طفل که چون پیر ازین قافله درماند
وآن پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت
از پیش و پس قافلۀ عمر میندیش
گه پیشروی پی شد و گه بازپسی رفت
ما، همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت
رفتیّ و فراموش شدی از دل دنیا
چون نالۀ مرغی که ز یاد قفسی رفت
رفتیّ و غم آمد به سر جای تو ای داد
بیدادگری آمد و فریادرسی رفت
این عمر سبکسایۀ ما بسته به آهی ست
دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت