تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی
تا که رفتیم ، همه یار شدند
ما که خفتیم ، همه بیدار شدند
قدر آیینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتاد و شکست